دفن بدن (قرآن)خداوند برای آموزش کیفیت دفن جسد هابیل به برادرش قابیل زاغی را فرستاد. ۱ - آموزش دفن بدنفرستاده شدن کلاغی از سوى خداوند براى آموزش كيفيّت دفن جسد هابيل به برادرش قابيل: فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءة اخیه قال یـویلتی اعجزت ان اکون مثل هـذا الغراب فاوری سوءة اخی فاصبح من الندمین. سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) میکرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟! » و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد. بطوری که از بعضی از روایات که از امام صادق علیهالسلام نقل شده استفاده میشود هنگامی که قابیل برادر خود را کشت او را در بیابان افکنده بود و نمیدانست چه کند؟ چیزی نگذشت که درندگان بسوی جسد هابیل روی آوردند و او (که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود مدتی آن را بر دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند، و در این انتظار بودند که چه موقع جسد را به خاک میافکند تا به آن حمله ور شوند!. در این موقع همانطور که قرآن میگوید، خداوند زاغی را فرستاد که خاکهای زمین را کنار بزند و با پنهان کردن جسد بی جان زاغ دیگر، و یا با پنهان کردن قسمتی از طعمه خود، آن چنان که عادت زاغ است، به قابیل نشان دهد که چگونه جسد برادر خویش را به خاک بسپارد. (فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یواری سواة اخیه) البته این موضوع جای تعجب نیست که انسان مطلبی را از پرندهای بیاموزد زیرا تاریخ و تجربه هر دو نشان دادهاند که بسیاری از حیوانات دارای یک سلسله معلومات غریزی هستند که بشر در طول تاریخ خود آنها را از آنان آموخته و دانش خود را با آن تکمیل کرده است، حتی در بعضی از کتب طبی مینویسند که انسان در قسمتی از معلومات طبی خود مدیون حیوانات است!. سپس قرآن اضافه میکند در این موقع قابیل از غفلت و بی خبری خود ناراحت شد و فریاد برآورد که ای وای بر من! آیا من باید از این زاغ هم ناتوانتر باشم و نتوانم همانند او جسد برادرم را دفن کنم. (قال یا ویلتی ا عجزت ان اکون مثل هذا الغراب فاواری سواة اخی). اما به هر حال سرانجام از کرده خود نادم و پشیمان شد همانطور که قرآن میگوید: (فاصبح من النادمین). آیا پشیمانی او به خاطر این بود که عمل زشت و ننگینش سرانجام بر پدر و مادر و احتمالا بر برادران دیگر آشکار خواهد شد؟ و او را شدیدا سرزنش خواهند کرد؟ و یا به خاطر این بود که چرا مدتی جسد برادر را بر دوش میکشید و آن را دفن نمیکرد؟ و یا به خاطر این بوده که اصولا انسان بعد از انجام هر کار زشتی یک نوع حالت ناراحتی و ندامت در دل خویش احساس میکند، ولی روشن است که انگیزه ندامت او هر یک از احتمالات سه گانه فوق باشد دلیل بر توبه او از گناه نخواهد بود، توبه آن است که از ترس خدا و به خاطر زشتی عمل انجام گیرد، و او را وادار کند که در آینده هرگز به سراغ چنین کارهایی نرود، اما هیچگونه نشانهای در قرآن از صدور چنین توبهای از قابیل به چشم نمیخورد، بلکه در آیه بعد شاید اشاره به عدم چنین توبهای نیز باشد. ۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۸۳، برگرفته از مقاله «دفن بدن». |